بسمه تعالی
امیرالمومنین علی بن ابیطالب(ع) در حکمت 251 نهج البلاغه با اشاره به تفاوت آشكار ميان امور شيرين و تلخ در دنيا و آخرت میفرماید:
مَرَارَةُ الدُّنْيَا حَلاَوَةُ آلاْخِرَةِ
وَحَلاَوَةُ الدُّنْيَا مَرَارَةُ آلاْخِرَةِ
تلخىهای دنيا، شيرينى آخرت را در پی دارد
و
شيرينى دنيا،باعث تلخى آخرت می شود
این سخن امام علی علیه السلام، اشاره به اين نکته مینماید كه بسيارى از طاعات و عبادات و انجام دادن دستورات الهى تلخ كامىهايى دارد... جهاد در راه خدا، جهاد با هواى نفس و سفرهای زیارتی مانند سفر حج و عتبات (که در قدیم بسیار دشوار و سخت بود) پرداختن خمس و زكات، چشمپوشى از اموال حرام و مقامات عالى نامشروع و ... تلخىها و مشكلاتى را براى انسان به همراه دارد؛ ولى بیتردید اين تلخىها سبب شيرينى در سراى آخرت و بهشت برين است.
نعمتهايى كه نه چشمى آن را ديده و نه گوشى سخنى از آن شنيده و نه به خاطر انسانى خطور كرده است.
به عكس، بسيارى از گناهان ممكن است لذتبخش باشد. پيروى از هوا و هوس و عيش و نوشهاى گناهآلود و اموال فراوانى كه از طرق نامشروع به دست آورده میشود و ... براى صاحبان آنها لذّتى دارد؛ ولى اين لذّات، تلخ كامىهايى را در آخرت به دنبال دارد؛ عذابهايى كه بسيار شديد و طولانى است و حتى يك روز آن را نمىتوان تحمل كرد تا چه رسد به ساليان دراز.
مقصود امام علیه السلام از اين گفتار حكيمانه اين است كه اگر در مسير اطاعت، مشكلات و شايد ناراحتىها و مرارتهايى وجود داشته باشد، نگران نشويم و آنها را به اميد وعدههاى الهى در آخرت به جان و دل بپذيريم و به عكس اگر در گناه، لذّتى باشد از عواقب تلخ آن غافل نگرديم.
در حقیقت هدف امام علیه السلام تشويق به طاعات و ترك گناهان است.
شبيه اين سخن، تعبيرى است كه در خطبه 174 نهجالبلاغه آمده است كه امام علیه السلام مىفرمايد: «إِنَّ آلْجَنَّةَ حُفَّتْ بِالْمَكَارِهِ وَإِنَّ آلنَّارَ حُفَّتْ بِالشَّهَوَاتِ: بهشت در لابهلاى ناراحتىها پيچيده شده و دوزخ در لابهلاى شهوات».
همچنین در حكمت 376 نهج البلاغه نیز مىفرمايد: «إِنَّ آلْحَقَّ ثَقِيلٌ مَرِيءٌ، وَإِنَّ الْبَاطِلَ خَفِيفٌ وَبِيءٌ:
حق، سنگين اما گوارا و باطل، سبك و آسان؛ اما بلاخيز و مرگآور است».
حق گرچه ثقيل و سنگين است، ولى عاقبتش گواراست. به عكس، باطل كه در آغاز آسان و راحت است؛ ولى در پايان ناگوار و خطرناك است.
البته آنچه امام علیه السلام در اين جا فرموده بيان حكم غالبى است وگرنه موارد استثنايى نيز وجود دارد كه انسان از انجام دادن حق لذت ببرد و از انجام دادن باطل ناراحت شود.
حديث معروفى كه مىگويد: «مؤمن اوقات شبانهروز خود را به سه بخش تقسيم مىكند: -1 بخشى براى عبادت و بندگى پروردگار -2 بخشى براى سامان دادن به وضع زندگى -3 و در بخش ديگرى به لذات حلال مىپردازد تا نيرو وآرامش براى انجام وظايف پيدا كند»، دليل روشنى بر اين استثناست.
در حالات انبيا و اولياى الهى به خصوص در آزمايش هاى سخت آنها، شواهد زيادى بر اصل گفتار امام علیه السلام هست.
اگر حضرت يوسف علیه السلام تسليم خواسته نامشروع زليخا مىشد براى او لذتبخش بود؛ اما مرارت آخرت را به دنبال داشت و اينكه تسليم نشد وبه سبب آن، سالها در زندان ماند و مرارت زيادى را چشيد بر كسى پوشيده نيست؛ اما حلاوت آخرت بلكه حلاوت دنيا را در پايان و بعد از مدتى به دنبال داشت.
حضرت آدم علیه السلام نیز ترك اولى كرد و از شجره ممنوعه موقتآ لذت برد؛ اما پايان غمانگيزى براى او داشت.
بسيار مىشود مرارتهاى دنيا نتيجه شيرينى در همين دنيا نصيب انسان مىكند، مانند جوانى كه سالها در غربت و با مشقت درس خوانده تا توانسته به مراحل عالى علم و دانش برسد، كه لذت آن را در پايان در همين دنيا مىبيند و به عكس جوانى كه تن به تنبلى و خوشگذرانى و عيش و نوش داده و بىسواد باقى مانده مرارت آن را در پايان كار در همين دنيا مىچشد.