امام علی عليه السلام به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود:
چيزى از مال و ثروت دنيا را بعد از خود باقى مگذار زيرا آنچه باقى میگذارى براى يكى از دو كس خواهد بود: يا كسى كه آن را در راه اطاعت خداوند مصرف مىكند كه در اين صورت او به چيزى سعادتمند شده كه تو به سبب آن محروم شده اى يا براى كسى میگذارى كه آن را در راه معصيت خداوند بهكار مىگيرد در نتيجه تو بهسبب چيزى كه براى او اندوخته اى شقاوتمند، و محروم از سعادت میشوى و در واقع او را در گناهش يارى كرده اى و سزاوار نيست هيچ يک از اين دو كس را بر خويشتن مقدم دارى.
***
بدون شک، گذاشتن اموالى به عنوان ارثیه در حد نیاز فرزندان و بازماندگان، هرگز مذموم و نکوهیده نیست و حتی اولیاء اللَّه و صالحان هم اموالى داشتند که به همسر و فرزندان و یا سایر بستگان آنها رسیده است. در آیه 180 سوره بقره نیز خداوند به مردم توصیه میکند که کسانى که اموالى دارند، به هنگام فرا رسیدن مرگ، براى پدر و مادر و نزدیکان به طور شایسته وصیت کنند و این وصیت را حقى بر پرهیزکاران شمرده است: «کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّةُ لِلْوَالِدَیْنِ وَالْأَقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَى الْمُتَّقِینَ»
حتى در این آیه از مال الارث به عنوان «خیر» یاد شده است که نشان میدهد باقى گذاشتن چنین اموالی نه تنها عیب نیست بلکه مایه خیر و برکت است. اما مخاطب امام علیه السلام در این سخن، افراد حریصى هستند که به نام تأمین آینده فرزندان به هر درى میزنند و حلال و حرام را به هم میآمیزند.
امام علیه السلام به اینگونه افراد میفرماید: براى چه کسى این اموال را ذخیره میکنید؟ براى افراد صالح که از آن در راه اطاعت خداوند بهره میگیرند؟ در این صورت آنها خوشبخت میشوند و شما محروم و زیانکار؛ در حالى که زحمت جمع کردن مال را شما کشیدهاید.
اما اگر این اموال به دست افراد ناصالح و فاسد بیفتد و از آن در مسیر معصیت پروردگار کمک بگیرند، سرنوشت بدترى خواهید داشت زیرا علاوه بر اینکه از برکات مال خود محروم شدهاید، در انجام آن معصیت و گناه نیز به فرد گناهکار کمک و یاری کردهاید.
بنابراین چه بهتر که انسان حرص و طمع را کنار بگذارد و به کفاف و عفاف قناعت کند و از گردآورى اینگونه اموال بپرهیزد و اگر اموال فراوانى، خواسته یا ناخواسته به دست او افتاد، تا زنده است از آنها بهره بگیرد و بار سفر آخرت خود را با آن ببندد و صالحات و باقیاتى از خود به جاى نهد و بخشى از آن را به صورت ارث براى بازماندگانش بگذارد. در این صورت در قیامت گرفتار حسرت و اندوه نخواهد شد.
در اینجا این سؤال پیش میآید که چرا نگوییم در صورت اول که بازماندگان، اموال را در راه خیر مصرف مىکنند شخص گردآورى کننده کمک به طاعت آنها کرده و از این نظر داراى ثواب و پاداش، و سعادتمند است همانگونه که در صورت دوم به سبب اعانت بر گناه، شقاوتمند محسوب میشود؟ با توجه به یک نکته پاسخ این سؤال روشن میشود و آن این است که: به فرض که به انسان به دلیل کمک و اطاعت پاداشى بدهند، ولى بدون شک اگر خودش آن را در طریق اطاعت مصرف میکرد، منفعتش در جهان آخرت چندین برابر مىشد و از این نظر گرفتار خسران شده است. همچنین ممکن است در جمع آورى این اموال دقت در حلال و حرام بودن آنها نکرده باشد که در این صورت وبال آن براى اوست و بهره گرفتن از آن در طریق طاعت براى کسى که از وجود حرام در آن خبر نداشته نصیب دیگران میشود.
سؤال دیگر اینکه فقها در بحث اعانت بر گناه نیت را لازم میدانند شخصى که اموالى را گردآورى کرده، نیتش این نیست که فرزند ناصالحش آن را حتماً در طریق گناه مصرف کند بنابراین چگونه امام علیه السلام میفرماید: اعانت بر گناه کرده است؟ در پاسخ باید گفت: اگر انسان یقین داشته باشد مثلًا انگورى که به کارخانه شرابسازى میفروشد حتماً براى ساخت شراب مورد استفاده واقع میشود آن را نیز مصداق همراهی در گناه میدانند و اى بسا حریصانى که اموالى را جمعآورى کردهاند بدانند فرزندان آنها از آن در کارهاى ناشایست استفاده میکنند بنابراین مصداق اعانت بر اثم میشود.
مرحوم سید رضى بعد از پایان این گفتار حکمت آمیز آورده است: «این سخن به گونه دیگرى نیز نقل شده است و آن چنین است»؛ (قَالَ الرَّضِى وَیرْوَى هَذَا الْکَلامُ عَلَى وَجْهٍ آخَرَ وَهُوَ).
این قسمت، که مرحوم سید رضى نقل میکند از نظر معنا تفاوتى با بخش گذشته ندارد ولى این تفاوت در آن دیده میشود که بخش گذشته به صورت وصیتى به امام حسن مجتبى علیه السلام بود اما این بخش به صورت خطبه ایراد شده است چون در آغازش «اما بعد» آمده که معمولًا در آغاز خطبه ها میآید. میفرماید: «اما بعد (از حمد و ثناى الهى)، آنچه از دنیا هم اکنون در اختیار توست پیش از این در دست دیگران بوده است و بعد از تو نیز به دیگران میرسد»؛ (أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ الَّذِی فِی یَدِکَ مِنَ الدُّنْیَا قَدْ کَانَ لَهُ أَهْلٌ قَبْلَکَ، وَ هُوَ صَائِرٌ إِلَى أَهْلٍ بَعْدَکَ).
آنگاه مىافزاید: «تو اموال را براى یکى از دو کس گردآورى میکنى: یکى آنکس که آن را در راه طاعت الهى صرف میکند و با آن سعادتمند مىشود در حالى که تو از آن محروم ماندهاى یا کسى که آن را در راه معصیت خداوند صرف مىکند و تو بهسبب آنچه براى او گردآورى کرده اى شقاوتمند خواهى شد (چراکه کمک به گناه کردهاى)»؛ (وَإِنَّمَا أَنْتَ جَامِعٌ لِأَحَدِ رَجُلَیْنِ: رَجُلٍ عَمِلَ فِیَما جَمَعْتَهُ بِطَاعَةِ اللَّهِ فَسَعِدَ بِمَا شَقِیتَ بِهِ؛ أوْ رَجُلٍ عَمِلَ فِیهِ بِمَعْصِیَةِ اللَّهِ، فَشَقِیتَ بِمَا جَمَعْتَ لَهُ).
و در پایان میفرماید: «هیچیک از این دو، شایستگى این را ندارد که تو او (شخص صالح) را بر خود مقدم دارى و یا بار (گناه) او (شخص ناصالح) را بر دوش کشى»؛ (وَلَیْسَ أَحَدُ هذَیْنِ أَهْلًا أَنْ تُؤْثِرَهُ عَلَى نَفْسِکَ، وَلَا أَنْ تَحْمِلَ لَهُ عَلَى ظَهْرِکَ).
«بنابراین براى گذشتگان، رحمت خدا و براى بازماندگان، رزق پروردگار را طلب کن (و به فکر آخرت و آینده خویش باش)»؛ (فَارْجُ لِمَنْ مَضَى رَحْمَةَ اللَّهِ، وَ لِمَنْ بَقِیَ رِزْقَ اللَّهِ ).
مرحوم علامه شوشترى در ذیل این کلام حکمت آمیز داستان جالبى از کتاب انوار نعمانیة نقل کرده و مىگوید: حضرت عیسى علیه السلام روزى با جماعتى از یارانش از کنار زراعتى میگذشت که هنگام دروى آن رسیده بود. عرض کردند: اى پیغمبر خدا! ما همه گرسنه ایم. خداوند به عیسى علیه السلام وحى فرستاد که به آنها اجازه بده به مقدار قوتشان از آن زراعت بخورند. آنها در آن زراعت متفرق شدند و هرکدام مقدارى را آماده خوردن کردند و خوردند. در این هنگام صاحب زراعت رسید و فریاد زد: این زراعت و زمین من است که از پدرانم به ارث برده ام، به اجازه چه کسى از آن میخورید؟
حضرت مسیح علیه السلام از خداوند تقاضا کرد تمام کسانى که از زمان حضرت آدم علیه السلام تا آن زمان مالک آن زمین شده بودند همه را مبعوث و حاضر کند. آنها حاضر شدند و هرکدام فریاد زدند: زراعت من و زمین من است که از پدرانم به ارث بردهام. صاحب زمین از این صحنه در وحشت فرو رفت و کار و جایگاه حضرت عیسى علیه السلام به اطلاع او رسید (که به آنها اجازه استفاده از آن زمین را داده است). خدمت آن حضرت رسید و عرض کرد: من تو را نشناختم. زراعتم براى تو حلال است. حضرت عیسى علیه السلام فرمود: همه کسانى را که دیدى، این زمین را به ارث برده، آباد کرده و گذاشته بودند و رفته بودند و تو نیز خواهى رفت و به آنها ملحق خواهى شد در حالى که نه زمینى و نه مالى خواهى داشت.