عبرتها و عبرت گیرندگان (مروری بر حکمت 297 نهج البلاغه)
بسمه تعالی
قال امیرالمومنین علی علیه السلام:
مَا أَكْثَرَ الْعِبَرَ وَ أَقَلَّ الإِعْتبَارَ!
امام علی عليه السلام فرمود:
اسباب عبرت، بسيار است، ولى عبرت گيرنده كم!
***
امام علیه السلام در اين گفتار حكيمانه خود به يكى از مهمترين مسائل سرنوشت ساز در زندگى انسان اشاره كرده و مىفرمايد: «اسباب عبرت، بسيار است؛ ولى عبرت گيرنده كم است»؛ (مَا أَكْثَرَ الْعِبَرَ وَأَقَلَّ الاِْعْتبَارَ!).
منظور از «عبرت»، حوادثى است كه در گذشته يا در زمان حال واقع مىشود، خواه در تاريخ زندگى انسانها و خواه در حوادث ديگر كه مايه بيدارى و پند گرفتن و استفاده كردن براى اصلاح اشتباهات و پيمودن صراط مستقيم در زندگى است.
يكى از دانشمندان مىگويد: «الْعِبْرَةُ أنْ تَجْعَلَ كُلَّ حاضِرٍ غالِبآ وَ الْفِكْرَةُ أنْ تَجْعَلَ كُلَّ غائِبٍ حاضِرآ: عبرت آن است كه تمام آنچه را حاضر است در گذشته مشاهده كنى و فكر آن است كه گذشته را امروز در برابر خود ببينى».
اين سخن در واقع برگرفته از قرآن مجيد است كه پس از نقل داستان بسيار عبرت انگيز يوسف علیه السلام مىفرمايد: «لَقَدْ كَانَ فِى قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لّاُِوْلِى الاَلْبَابِ: در سرگذشت آنها درس عبرتى براى صاحبان انديشه بود!». (سوره یوسف؛ آیه 111)
اين آيه ناظر به حوادث عبرت انگيزى است كه در زندگى انسانها رخ مىدهد و در آيه ديگرى از همين سوره به حوادثى اشاره مى كند كه در جهان پيرامون ما واقع مىشود و مىفرمايد: «وَكَأَيِّنْ مِّنْ آيَةٍ فِي السَّماوَاتِ وَالاَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ: و چه بسيار نشانهاى (از خدا) در آسمانها وزمين كه آنها از كنارش مىگذرند و از آن روي گردانند!».
در آيه 41 سوره نور نيز مىفرمايد: «يُقَلِّبُ اللهُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ إِنَّ فِى ذَلِکَ لَعِبْرَةً لّاُِوْلِى الاَبْصَارِ: خداوند شب و روز را دگرگون مىسازد؛ در اين عبرتى است براى صاحبان بصيرت!».
بنابراين، حوادث عبرت انگيز تنها مربوط به تاريخ بشر نيست، بلكه در كلّ جهان آفرينش ممكن است رخ دهد. به برگهاى زرد درختان پاييزى نگاه كنيد كه با اندك نسيمى از شاخه جدا مىشوند و به هر سو پراكنده مىگردند.
اگر كمى به عقب برگرديم و نشاط وطراوت و استحكام آنها را در فصل بهار ببينيم كه محكم به شاخهها چسبيده بودند، حتى اگر طوفان درخت را واژگون مىكرد، برگ از درخت جدا نمىشد، از اين منظره مىتوانيم زندگى خود را بررسى كنيم، فصل جوانى و پيرى كه همچون بهار و پاييز عمر است در برابر ما مجسم مىشود و بهترين عبرتها را مىگيريم.
كاخهاى ويران شده شاهان و قبرستانهاى خاموش و اموال و ثروتهاى ثروتمندانى كه به فرزندان نااهل آنها رسيده، همگى براى ما درس عبرت است.
در حديث معروفى آمده است: «كَانَ أَكْثَرُ عِبَادَةِ أَبِيذَرٍّ، التَّفَكُّرَ وَالاِْعْتِبَارَ: بيشترين عبادت ابوذر، انديشيدن و عبرت گرفتن بود».
اين عبرتها را مىتوان در سه بخش خلاصه كرد:
1- عبرتهايى كه انسان از تاريخ گذشتگان مىگيرد.
همان گونه كه قرآن مجيد در شرح حال پيشينيان به كرار به آن اشاره كرده است و اميرمؤمنان علیه السلام در جاى جاى نهج البلاغه آن را يادآورى مىكند؛ از جمله در خطبه 182 براى بيدار ساختن اصحاب خود مىفرمايد: «وَإِنَّ لَكُمْ فِي الْقُرُونِ السَّالِفَةِ لَعِبْرَةً! أَيْنَ الْعَمَالِقَةُ وَأَبْنَاءُ الْعَمَالِقَةِ! أَيْنَ الْفَرَاعِنَةُ وَأَبْنَاءُ الْفَرَاعِنَةِ! أَيْنَ أَصْحَابُ مَدَائِنِ الرَّسِّ الَّذِينَ قَتَلُوا النَّبِيِّينَ، وَ أَطْفَوُوا سُنَنَ الْمُرْسَلِينَ، وَأَحْيَوْا سُنَنَ الْجَبَّارِينَ! أَيْنَ الَّذِينَ سَارُوا بِالْجُيُوشِ، وَهَزَمُوا بِالاُْلُوفِ، وَعَسْكَرُوا الْعَسَاكِرَ، وَمَدَّنُوا الْمَدَائِنَ!
در قرون گذشته براى شما درسهاى عبرت فراوانى است. كجا هستند عمالقه و فرزندان عمالقه! كجايند فرعونها و فرزندانشان؟ وكجا هستند صاحبان شهرهاى رسّ؟ همانها كه پيامبران را كشتند و چراغ پرفروغ سنّتهاى فرستادگان خدا را خاموش كردند و سنّتهاى جباران را زنده ساختند. كجايند آنها كه لشكرهاى گران به راه انداختند و هزاران نفر را شكست داده و متوارى ساختند، همانها كه سپاهيان فراوان گرد آوردند و شهرهاى بسيار بنا نهادند».
عمالقه، مردان بسيار نيرومند و قوى پيكرى از نوادگان نوح علیه السلام بودند كه ساليان دراز بر منطقه شامات حكومت مىكردند و اصحاب الرس، به قوم مقتدر ديگرى اشاره مىكند كه داراى كشاورزى گسترده وزندگى مرفه بودند و در بعضى از مناطق خاورميانه زندگى مىكردند و در برابر پيامبران خدا به مخالفت برخاسته بودند.
2- بخش دوم، درسهاى عبرت انگيزى است كه در زندگى انسانها در طول عمر خودمان مىبينيم.
اميرمؤمنان على علیه السلام مطابق آنچه در غررالحكم آمده، مىفرمايد: «فى تَصارِيفِ الْقَضاءِ عِبْرَةٌ لاِولِى الاْلْبابِ وَالنُّهى: در دگرگونىهاى حوادث عبرتى است براى صاحبان عقل و انديشه». در كلام ديگرى مى فرمايد: «لَوِ اعْتَبَرْتَ بِما أضَعْتَ مِنْ ماضي عُمْرِکَ لَحَفِظْتَ ما بَقِىَ: اگر از آنچه از گذشته عمرت ضايع كردهاى عبرت بگيرى، باقىمانده عمر را حفظ خواهى كرد».
3- بخش ديگرى از درسهاى عبرت انگيز را در جهان غير انسانها مى بينيم. در هر خزانى كه بعد از بهار مىآيد، ويرانىهايى كه پس از عمارت صورت مىگيرد؛ در زلزلهها، سيلابها، آتشفشانها و مانند آنها.
اين سخن را با حديث ديگرى از اميرمؤمنان علیه السلام پايان مىدهيم: آن حضرت از كنار مدائن عبور مىكرد، هنگامى كه آثار كاخ كسرا را ديد كه در شرف ويران شدن است، يكى از مردانى كه در خدمت آن حضرت بود اين شعر را قرائت كرد :
چه بسيار باغها وچشمهها كه از خود به جاى گذاشتند و زراعتها و قصرهاى زيبا و گرانقيمت و نعمتهاى فراوان ديگرى كه در آن غرق بودند. آرى اينگونه بود ماجراى آنان و ما اينها را ميراث براى اقوام ديگرى ساختيم، نه آسمان بر آنان گريست ونه زمين (و نه اهل زمين و آسمان) و نه (به هنگام رسيدن لحظه سرنوشت) به آنها مهلتى داده شد». (آیات 25 تا 29 سوره دخان)
* برگرفته از شرح پیام امام امیرالمومنین(ع)، آیت الله مکارم شیرازی